پیشتر خواندیم ...
هرچه پهنای باند فیلتر تیزتر باشد (Q بیشتر) واپیچش فاز هم بیشتر خواهد بود (فیلتر با Q بسیار بسیار زیاد، در حقیقت یک نوسانگر یا اسیلاتور می شود). چون انرژی در خازن و سیم پیچ ذخیره می گردد پس از قطع سیگنال ورودی به فیلتر، خروجی مدتی باقی می ماند تا میرا شود(شکل 5). مقدار تاخیر را برای دسته فرکانس های همسایه اندازه می گیرند و آن را Group Delay می نامند که مشتق فاز نسبت به فرکانس است :
GD =-dØ/df
شکل 6 نشان می دهد که در فرکانس قطع فیلتر که پاسخ دامنه 3 دسی بل افت می کند، پاسخ فاز، تاخیر دارد و زمان تاخیر نیز به 150 میکروثانیه رسیده است. این اثر به گوش چندان خوشایند نیست.تعداد طبقات دارای عناصر حساس به فرکانس (خازن و سیم پیچ) در مسیر سیگنال، درجه ی فیلتر را مشخص می کند. فیلتر پایین گذر درجه اول دارای شیب 6 دسی بل بر اکتاو (بعد از فرکانس قطع، با دو برابر شدن فرکانس ، دامنه نصف می گردد) و فیلتر درجه ی دوم دارای شیب 12 دسی بل بر اکتاو است. در فیلتر درجه ی اول در فرکانس قطع، دامنه 3 دسی بل افت کرده و فاز، 45 درجه تغییر می کند. تغییر فاز متناسب با تغییر دامنه و رفتار عنصر حساس به فرکانس است. اگر فاز فقط به اندازه ای که برای تغییر دامنه لازم است تغییر کند، این رفتار را رفتار " Minimum Phase " می نامند ولی اگر فلز بیشتر از آن مقدار لازم، تغییر کند با رفتار " Non Minimum Phasw " روبرو هستیم.
اکولایزر پیشنهادی مسنبرگ دارای حداکثر استقلال پارامترها است. این نوع را Constant -Q می نامند که با تغییر دامنه، پهنای باند اکولایزر ثابت می ماند(شکل7). بنابراین با افزایش دامنه، صدا قوی تر شده و تشخیص این که تاثیر مثبت به سبب اکولایزر است و یا به خاطر افزایش تراز، مشکل می شود چون گوش تمایل دارد صداهای بلندتر را بیشتر بپسندد (حداقل در کوتاه مدت). در مقابل، این نوع بسیار دقیق است و در مقادیر کم، بخوبی عمل می کند. در مقادیر زیاد اکولایزر، باید مرتبا با تغییر دامنه، Q را نیز مجددا تنظیم کرد. در این نوع، مقادیر زیاد اکولایزر ممکن است با صدایی "سخت و خشک" توصیف شود.اکولایزرهای GML و SSLE از این خانواده هستند.
در مقابل، برخی از سازندگان، اکولایزر Proportional -Q را ترجیح می دهند که در آن با افزایش دامنه، پهنای باند کمتر شده و فیلتر تیزتر می گردد. در نتیجه، سطح زیر منحنی اکولایزر کمتر تغییر می کند و نیاز به تنظیم هر باره ی Q با تغییر دامنه کم می گردد. معمولا صدای این نوع را موسیقایی تر و نرم تر می دانند و بخصوص در مسترینگ کاربرد دارد. مثال های معروف این گروه، اکولایزرهای SPL , Neve , SSLG, Manley هستند.
نکته ی دیگر تفاوت بین تقویت و تضعیف است. بیشتر اکولایزرها متقارن (Reciprocal) هستند و منحنی تقویت و تضعیفشان مشابه است. در مقابل، دسته اکولایزرهای نامتقارن (Asymmetrical) هم موجودند که شکل منحنی تقویت و تضعیفشان مشابه نیست و Q در تقویت و تضعیف برابر است.
در انواع متقارن، Q بین تقویت و تضعیف ثابت نمی ماند (شکل 8) چون نقطه ی 3db- از بیشترین دامنه تعریف می شود (شکل 9) و بیشترین دامنه هنگام تضعیف، در حقیقت، دامنه صفر است (تضعیف انجام نشده). در انواع نامتقارن که پهنای باند ثابت می ماند (شکل 10) منحنی تضعیف بسیار تیزتر از منحنی تقویت است که گاهی مزیت تلقی می گردد زیرا با Q کمتر می توان فیلتر تیزتری برای حذف فرکانس ناخواسته و حداقل تاثیر بر فرکانس های همسایه داشت. برای انجام همین کار با اکولایزر متقارن به Q بزرگتری نیاز است که پاسخ فاز را بیشتر تحت تاثیر قرار می دهد. رفتار هنگام تقویت در اکولایزر نامتقارن مانند نوع متقارن است.
ادامه دارد ...